درمان مرگ
درمان مرگ
درمان مرگ
ترجمه:علي محمد عبادي
«علم جديد حيات بخشي (تنفس مصنوعي)،آنچه را که پزشکان درباره حمله هاي قلبي فکر مي کردند و هم چنين تعريف مرگ را تغيير داده است.»
تصور کنيد در همين لحظه، فردي بر اثر ايست قلبي، در خيابان، نقش زمين شده است.اعضاي بدن او سالم اند، او خوني را نيز از دست نداده است.آنچه که اتفاق افتاده، قلبش از تپش باز ايستاده است-تعريف مرگ باليني-مغز او نيز کار خود را متوقف کرده تا اکسيژن موجود را حفظ کند، ولي راستي چه چيزي مرده است؟
تا سال 1993 که دکتر«شروين نولاند»،کتاب پرفروش خود؛ چگونه ما مي ميريم،را منتشر نمود، پاسخ متعارف پرسش اين بود: «سلول ها مرده اند».شخص دچار ايست قلبي شده، نمي تواند زنده شود، چرا که بافت هاي مغزي و قلبي دچار يک آسيب درمان ناپذير که در نتيجه فقدان اکسيژن روي داده است، شده اند.اين فرايند، پس از گذشت 4 يا 5 دقيقه آغاز مي شود.چنانچه بيمار در ظرف همين مدت کوتاه تحت احياء قلبي عروقي(CPR)قرار مي گرفت، قلب او مي توانست کار خود را از سر بگيرد.بدين ترتيب، احتمال اينکه او به زندگي باز گردد، وجود داشت.اين اعتقاد عمومي، همچنان ثابت ماند، تا آنکه پژوهشگران در زير ميکروسکوب به سلول هاي قلبي تشنه اکسيژن، به دقت نگاه کردند.آنچه را که آنها ديدند،حيرت آور بود.
دکتر لانس بکر، متخصص طب اورژانس از دانشگاه پنسيلوانيا، مي گويد:«تا بعد از گذشت يک ساعت، ما نتوانستيم ملاک و دليلي مبني بر اينکه سلول ها مرده اند، پيدا کنيم.تصور کرديم، مرتکب اشتباهي شده ايم.»اما در واقع، سلول هايي که از دريافت خون محروم شده بودند، فقط ساعت ها بعد مرده اند.
پس اگر بعد از ايست قلبي، سلول ها چندساعتي زنده هستند، پزشکان چرا نتوانند بيمار را ظرف يک ساعت بعد از مرگش به زندگي باز گردانند؟ سلول هايي که بيش از 5 دقيقه بدون دريافت اکسيژن زنده مانده اند، از اکسيژني که خود داشته اند استفاده کرده اند. اين يک کشف اعجاب انگيز بود. بکر مي گويد که اين يافته جديد، او را به سمت مسئوليت جديدش؛ مديريت مرکز علوم حيات بخشي، يک مؤسسه تحقيقاتي تازه ايجاد شده، يکي از جديدترين شاخه هاي پزشکي «درمان مرگ» سوق داد.
زيست شناسان، هنوز گيج پيچيدگي نقطه نظر تازه ي مرگ سلول، اما نه قطع کامل حيات او هستند. در اين وضعيت، سلول مانند شمعي که ليواني روي آن قرار داده شده باشد، سوسو مي زند و مي لرزد، اما بعد از آنکه آخرين ملولکول اکسيژن موجود زير ليوان، مصرف شد، خاموش مي شود و يا همانند پرنده آسيب ديده اي که پرو بال مي زند، اما نمي تواند بلند شود و به پرواز درآيد، با مرگ مي جنگد و وقتي کمي از اکسيژن موجود در خود شد، مي ميرد.
پژوهش ها، بکر و گروهش را به اعماق ماشين سلول به اندامک کوچک غشاداري به نام ميتوکندري ها سوق داد و در اين اندامک سوخت سلولي با اکسيژن ترکيب مي گردد و انرژي توليد مي شود.علاوه بر اين، ميتوکندري ها، فرايند موسوم به آپوپتوزيس يا مرگ برنامه ريزي شده سلول را، کنترل مي کنند؛ آپوپيتوزيس وظيفه اصلي دفاع بدن در مقابل سرطان را بر عهده دارد.بکر مي گويد: «بنظر ما، چنين رسيد که ساز و کار شناسايي سلولي نمي تواند تفاوت ميان سلول هاي سرطاني و سلولي را که سوختش در حال به پايان رسيدن است، تميز بدهد».
با درک تازه، مورد ديگري مشخص شد:در روش جاري و استاندارد اطاق فوريت هاي پزشکي، دقيقاً به عکس عمل مي شود.وقتي فردي در خيابان به علت ايست قلبي سکته مي کند،ا گر خيلي شانس داشته باشد، بلافاصله تنفس مصنوعي دريافت مي کند،حرکت جريان خون در بد ن او حفظ مي شود و او زنده به بيمارستان مي رسد، ليکن همه چنين شانسي را ندارند.
بکر مي گويد:«و سپس چه اتفاقي مي افتد؟ بيمار بدون آنکه نبض داشته باشد، 10 تا 15 دقيقه و يا حتي بيشتر به بخش اورژانس مي رسد.در بخش فوريت هاي پزشکي به او اکسيژن مي دهند، قلب را با شوک الکتريکي تحريک مي کنند.اپي نفرين به قلب تزريق مي کنند تا تپش هاي قلب مجدداً از سرگرفته شود.بيمار بدين ترتيب اکسيژن بيشتري دريافت مي کند.ماهيچه قلب تشنه خون، ناگهان با سيلي از اکسيژن روبه رو مي شود، دقيقاً وضعيتي که منتهي به مرگ سلول مي شود و حال آنکه بايستي سعي در کاستن از رسيدن و اکسيژن بيش از حد به قلب، به عمل بيايد، سوخت و ساز سلول کند شود و شيمي خون براي دريافت تدريجي سوخت تنظيم شود.»
پژوهشگران تلاش مي کنند تا بهترين شيوه را براي اين امر مهم پيدا کنند.در بررسي اي که در چهار بيمارستان توسط دانشگاه کاليفرنيا انجام و منتشر گرديد حرکت قابل ملاحظه اي از موفقيت درمان ايست قلبي مشاهده شد.در اين روش ابتدا يک داروي فلج کننده قلبي به بيماران تزريق مي شود).در اين حال، دستگاه باي پاس قلب-ريه به بيماران وصل مي گردد تا جريان خون به مغز تا زمانيکه قلب بتواند سلامت و خوب کار خود را آغاز کند، برسد.در اين بررسي، 34 بيمار شرکت داده شدند.هشتاد درصد آنها، سالم بيمارستان را ترک گفتند.در بررسي ديگري با روش متعارفي، تنها 15 درصد، بيماران به زندگي بازگشتند.
به منظور کندکرد ن واکنش هاي شيميايي ناشي از رسيدن دوباره خون به قلب، بکر، پايين آوردن درجه حرارت بدن را به 33 درجه سانتيگراد، توصيه مي کند.
بکر، يک محلول قابل تزريق نمک و يخ را براي خنک کرد ن سريع خون ابداع کرده است.او اميدوار است که اين محلول، بخشي از اجزاء ثابت پاسخ استاندارد فوريت هاي پزشکي بشود.
دکتر بکر مي گويد:در وضعيت فعلي، پرسنل در بخش فوريت هاي پزشکي، به مدت حدود نيم ساعت، گيج به دور بيمار مي چرخند و نهايتاً يکي از آنها مي گويد:«فکر نمي کنم ما بتوانيم او را به زندگي بازگردانيم...»و سپس همه چيز متوقف مي شود.در حاليکه بيمار روي تخت مرده است، تريليون ها سلول او، هنوز زنده هستند. و او و همکارانش سعي دارند اين قضيه متناقض را به نفع حيات انسان، حل کنند.
منبع: NEWSWEEK,2007
منبع: نشريه اطلاعات علمي -شماره 359
تصور کنيد در همين لحظه، فردي بر اثر ايست قلبي، در خيابان، نقش زمين شده است.اعضاي بدن او سالم اند، او خوني را نيز از دست نداده است.آنچه که اتفاق افتاده، قلبش از تپش باز ايستاده است-تعريف مرگ باليني-مغز او نيز کار خود را متوقف کرده تا اکسيژن موجود را حفظ کند، ولي راستي چه چيزي مرده است؟
تا سال 1993 که دکتر«شروين نولاند»،کتاب پرفروش خود؛ چگونه ما مي ميريم،را منتشر نمود، پاسخ متعارف پرسش اين بود: «سلول ها مرده اند».شخص دچار ايست قلبي شده، نمي تواند زنده شود، چرا که بافت هاي مغزي و قلبي دچار يک آسيب درمان ناپذير که در نتيجه فقدان اکسيژن روي داده است، شده اند.اين فرايند، پس از گذشت 4 يا 5 دقيقه آغاز مي شود.چنانچه بيمار در ظرف همين مدت کوتاه تحت احياء قلبي عروقي(CPR)قرار مي گرفت، قلب او مي توانست کار خود را از سر بگيرد.بدين ترتيب، احتمال اينکه او به زندگي باز گردد، وجود داشت.اين اعتقاد عمومي، همچنان ثابت ماند، تا آنکه پژوهشگران در زير ميکروسکوب به سلول هاي قلبي تشنه اکسيژن، به دقت نگاه کردند.آنچه را که آنها ديدند،حيرت آور بود.
دکتر لانس بکر، متخصص طب اورژانس از دانشگاه پنسيلوانيا، مي گويد:«تا بعد از گذشت يک ساعت، ما نتوانستيم ملاک و دليلي مبني بر اينکه سلول ها مرده اند، پيدا کنيم.تصور کرديم، مرتکب اشتباهي شده ايم.»اما در واقع، سلول هايي که از دريافت خون محروم شده بودند، فقط ساعت ها بعد مرده اند.
پس اگر بعد از ايست قلبي، سلول ها چندساعتي زنده هستند، پزشکان چرا نتوانند بيمار را ظرف يک ساعت بعد از مرگش به زندگي باز گردانند؟ سلول هايي که بيش از 5 دقيقه بدون دريافت اکسيژن زنده مانده اند، از اکسيژني که خود داشته اند استفاده کرده اند. اين يک کشف اعجاب انگيز بود. بکر مي گويد که اين يافته جديد، او را به سمت مسئوليت جديدش؛ مديريت مرکز علوم حيات بخشي، يک مؤسسه تحقيقاتي تازه ايجاد شده، يکي از جديدترين شاخه هاي پزشکي «درمان مرگ» سوق داد.
زيست شناسان، هنوز گيج پيچيدگي نقطه نظر تازه ي مرگ سلول، اما نه قطع کامل حيات او هستند. در اين وضعيت، سلول مانند شمعي که ليواني روي آن قرار داده شده باشد، سوسو مي زند و مي لرزد، اما بعد از آنکه آخرين ملولکول اکسيژن موجود زير ليوان، مصرف شد، خاموش مي شود و يا همانند پرنده آسيب ديده اي که پرو بال مي زند، اما نمي تواند بلند شود و به پرواز درآيد، با مرگ مي جنگد و وقتي کمي از اکسيژن موجود در خود شد، مي ميرد.
پژوهش ها، بکر و گروهش را به اعماق ماشين سلول به اندامک کوچک غشاداري به نام ميتوکندري ها سوق داد و در اين اندامک سوخت سلولي با اکسيژن ترکيب مي گردد و انرژي توليد مي شود.علاوه بر اين، ميتوکندري ها، فرايند موسوم به آپوپتوزيس يا مرگ برنامه ريزي شده سلول را، کنترل مي کنند؛ آپوپيتوزيس وظيفه اصلي دفاع بدن در مقابل سرطان را بر عهده دارد.بکر مي گويد: «بنظر ما، چنين رسيد که ساز و کار شناسايي سلولي نمي تواند تفاوت ميان سلول هاي سرطاني و سلولي را که سوختش در حال به پايان رسيدن است، تميز بدهد».
با درک تازه، مورد ديگري مشخص شد:در روش جاري و استاندارد اطاق فوريت هاي پزشکي، دقيقاً به عکس عمل مي شود.وقتي فردي در خيابان به علت ايست قلبي سکته مي کند،ا گر خيلي شانس داشته باشد، بلافاصله تنفس مصنوعي دريافت مي کند،حرکت جريان خون در بد ن او حفظ مي شود و او زنده به بيمارستان مي رسد، ليکن همه چنين شانسي را ندارند.
بکر مي گويد:«و سپس چه اتفاقي مي افتد؟ بيمار بدون آنکه نبض داشته باشد، 10 تا 15 دقيقه و يا حتي بيشتر به بخش اورژانس مي رسد.در بخش فوريت هاي پزشکي به او اکسيژن مي دهند، قلب را با شوک الکتريکي تحريک مي کنند.اپي نفرين به قلب تزريق مي کنند تا تپش هاي قلب مجدداً از سرگرفته شود.بيمار بدين ترتيب اکسيژن بيشتري دريافت مي کند.ماهيچه قلب تشنه خون، ناگهان با سيلي از اکسيژن روبه رو مي شود، دقيقاً وضعيتي که منتهي به مرگ سلول مي شود و حال آنکه بايستي سعي در کاستن از رسيدن و اکسيژن بيش از حد به قلب، به عمل بيايد، سوخت و ساز سلول کند شود و شيمي خون براي دريافت تدريجي سوخت تنظيم شود.»
پژوهشگران تلاش مي کنند تا بهترين شيوه را براي اين امر مهم پيدا کنند.در بررسي اي که در چهار بيمارستان توسط دانشگاه کاليفرنيا انجام و منتشر گرديد حرکت قابل ملاحظه اي از موفقيت درمان ايست قلبي مشاهده شد.در اين روش ابتدا يک داروي فلج کننده قلبي به بيماران تزريق مي شود).در اين حال، دستگاه باي پاس قلب-ريه به بيماران وصل مي گردد تا جريان خون به مغز تا زمانيکه قلب بتواند سلامت و خوب کار خود را آغاز کند، برسد.در اين بررسي، 34 بيمار شرکت داده شدند.هشتاد درصد آنها، سالم بيمارستان را ترک گفتند.در بررسي ديگري با روش متعارفي، تنها 15 درصد، بيماران به زندگي بازگشتند.
به منظور کندکرد ن واکنش هاي شيميايي ناشي از رسيدن دوباره خون به قلب، بکر، پايين آوردن درجه حرارت بدن را به 33 درجه سانتيگراد، توصيه مي کند.
بکر، يک محلول قابل تزريق نمک و يخ را براي خنک کرد ن سريع خون ابداع کرده است.او اميدوار است که اين محلول، بخشي از اجزاء ثابت پاسخ استاندارد فوريت هاي پزشکي بشود.
دکتر بکر مي گويد:در وضعيت فعلي، پرسنل در بخش فوريت هاي پزشکي، به مدت حدود نيم ساعت، گيج به دور بيمار مي چرخند و نهايتاً يکي از آنها مي گويد:«فکر نمي کنم ما بتوانيم او را به زندگي بازگردانيم...»و سپس همه چيز متوقف مي شود.در حاليکه بيمار روي تخت مرده است، تريليون ها سلول او، هنوز زنده هستند. و او و همکارانش سعي دارند اين قضيه متناقض را به نفع حيات انسان، حل کنند.
منبع: NEWSWEEK,2007
منبع: نشريه اطلاعات علمي -شماره 359
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}